خسته و کوفته♥ میاد خونهآروم کلید و تو در میچرخونه♥
و
تو مثل هر شب ♥انتظارشو میکشی
میبینی بی حوصله بهت♥ سلام میکنه
♥تنها حرفی که میزنه:
من یه دوش می گیرم ♥میخوابم
خونه تو سکوت مطلق فرو میره♥
حتی صدای ♥تیک تاک ساعتم دیگه ♥شنیده
نمیشه !
بی هیچ ♥حرفی
ناراحت میشی
عصبانی
حرص ♥میخوری
با خودت زیر لب میگی
به من چه . کوه که نکنده . سر کار بوده♥
حوصله نداره نداریم
میشینی ♥رو مبل ولی باز
بلند میشی و میری تو ♥آشپزخونه
لیوان شیر شکلات و پر میکنی و میذاری رو میز
با خودت میگی ♥میذارم رو میز !
خود خستش تنهایی بخوره؟!
دوتا دست رو دور کمرت ♥حس میکنی
سرتو بر میگردونی
هنوز اخم تو♥صورتته
داره میخنده و میگه
کی دیدی من بدون ♥تو لیوان شیر شکلاتمو سر بکشم!؟
جواب نمیدی و هنوز اخمالویی بزنه زیر خنده و بگه
آخه قهرم بلد نیستی... من که میدونم
♥دلت برام تنگ شده♥
بغلت کنه♥ و بلند داد بزنه!؟
♥♥♥دیوونه تو واسه من همه دنیایی♥♥♥
بخندی
بلند بخندی
بخنده
بلند بخنده♥
به همین سادگی...